یک‌صبح از خواب می‌پریم وُ
کنارِ دست‌مان
جای کسی هنوز گرم است!
*********************
ما هیچ‌وقت به‌ هم نمی‌رسیم
همیشه سوزنبانی هست
که به‌وقتِ رسیدن‌مان
خط‌ها را عوض کند!
*********************
چه جشنِ باشکوهی‌ستْ میانِ ستاره‌ها
انگار به‌ناشُکریِ زمین
تو را به آسمانْ بُرده استْ خدا
*********************
فیزیـــــک بــعـــدها ثـــابـــت مـــی‌کـــنــد
در روزهــــای بــــــارانـــی
جــــای خـــالــی آدم هــــا
“بـزرگتر” مـــی شود…
*********************
چه از تو دورم کرده‌اند کلمات!
کاش جای این‌همه شعر
فقط نوشته بودم:
دوستت دارم!
ر
میانِ قابِ عکس
لب‌خندِ تو خالی‌ست
کی می‌رسی
میوه‌ی نارسِ پاییز؟!
*********************
بخند
ساحل دل من کمی موج می خواهد. موج خنده هایت
تا بهم ریزد تمام نظم شن ریزه ها را
*********************
راه می‌روم
و شهر
زیر پاهام تمام می‌شود.
تو،
هیچ‌کجا نیستی!