اى که ازتازگى زخم
دلم تازه ترى/
یعنى
از قصه دلتنگى من
باخبرى/
مثل مهتاب که از خاطر شب میگذرد/
هرشب آهسته از آفاق دلم میگذرى/
----------------------------
من پذیرفتم که عشق افسانه است/
این دل دردآشنا دیوانه است/
میروم شاید فراموشت کنم/
بافراموشى هم آغوشت کنم/
میروم ازرفتن من شادباش/
ازعذاب دیدنم آزادباش/
گرچه تو تنهاتر ازمامیروى/
آرزو دارم ولى عاشق شوى/
آرزو دارم بفهمى درد را/
تلخى برخوردهاى سرد را/
----------------------------
آنکه ویران شده از یار مرا میفهمد،
آنکه تنها شده بسیار،مرا میفهمد،
چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام،
که فقط ریزش آوار مرا میفهمد،
----------------------------
یکی دلش به صد دل بنده،
یکی صد دل به یک دل می بنده،
یکی یک دل به یک دل می بنده وتا آخر عمر پایبنده،
یکی دل به هیچکس نمی بنده،
یکی نمیدونه دلش وبه کی ببنده،
یکی هر باربه یکی دل می بنده،
یکی دل می بنده تابخنده،
یکی دلش آکبنده مونده که به کی ببنده،
ولی دل من باصددل به دل توکه آکبنده دل میبنده تادل توبخنده وبه این دل دادگی پایبنده تاهیج وقت وهربار به هیج کس دل نبنده تادل توهم بی دل نمونه،
به نظرت دلم لایق دلت هست؟
----------------------------
به که گویم غم این قصه ویرانی خویش/
غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش/
گله ازهیچ ندارم نکنم شکوه ازاو/
که شدم بنده پابسته و سودایی خویش/
به کدامین گنه این گونه مجازات شدم/
همه دم نالم وسوزم زپشیمانی خویش/
من ازاین پس شده ام راوی وگویم همه شب/
غزل چشم تووقصه نادانی خویش./
----------------------------
در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم
نامه را باز کن ، دوستت دارم . . .
----------------------------
شاید پاکترین هوای دنیا ، متعلق به لحظه ای است که دلمان هوای هم میکند . . .
----------------------------
خداوندا دوستان من ارمغانی از رحمت بیکران تواند
خرسندشان دار به تندرستی . . .
----------------------------
گاه شبها تا سحر یکریز یادت میکنم / از سحر تا شام فردا نیز یادت میکنم
موجب شرم است من اینگونه یادت میکنم / وای بر من تا چه حد ناچیز یادت میکنم