جملات توپ و عاشقانه کوتاه
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
کاری ندارم از که ،کجایی،چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود
*********************
پنجره های نگاهت
رو به من مسدود است
انگار نمی بینیم
*********************
شاید درهای رابطه بسته باشد
اما از دیوار دلت بالا می روم
*********************
پیشانی ام سجده گاه لب هایت
چشمانم میعادگاه قدم هایت
دستانم تکیه گاه خستگیهایت
و قلبم حریم دلتنگیهایت
تمامی اینها ارزانی نیم نگاهت!
*********************
سوال من از تو این است :
چرا در آینه چشم های تو تصویر من پیدا نیست ؟
*********************
به تابستانی چنین گرم لب های تو اعجاز ناب بهارند
حریم داغ محبت و مهر گل سرخی شکفته بر مفرشی از بلور
*********************
این روزها سهم من از قاصدک ها
تنها فقط دیدن و رقصیدنشان درباد است
چرا دیگر برایم از تو خبر نمی آورند ؟!!
*********************
گیرم که بی خیال خیالت شوم
با عطر دستانی که در گیسوانم جا گذاشته ای چه کنم؟
*********************
تا صدای گام هایم در کوچه پس کوچه های شهر می پیچد
زمین منتظر اشک هایم می شود …
*********************
به اضطراب دست های پرازتنهایی ام
من برای التیام دردهایم از فنجان گرم چشمانت سر میکشم
چای تلخ انتظار را …
*********************
در لحظه هایی که روزهایم از شب تاریکترند،
خنده های تو خیال مرا روشن می کند
چشمان تو بهانه ی لبخند من شده اند …
*********************
هرجا که سفر کردم توهمسفرم بودی
وز هر طرفی رفتم تو راهبرم بودی
با هرکه سخن گفتم پاسخ ز تو بشنیدم
بر هرکه نظر کردم تو درنظرم بودی
*********************
ای عشق همه بهانه از توست
من خاموشم این ترانه از توست
*********************
با من در میان بگذار آن چه را که میخواهم بگویی
میخواهم از تو بشنوم همه شنیدنی ها را
این بار تو آغازگر باش
پیش از آنکه من اولین قدم را بردارم روزنه میان من و تو تنها کلماتــنــد
*********************
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند
دلم تنگ است و من تنها و تاریکم
*********************
سنگ است دلی که نیست در سنگر عشق
۹۵/۰۹/۱۰
۰
۰
محمد خسروی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.